دخترک خنده کنان گفت که چیست:راز این حلقه زر
راز این حلقه که انگشت مرا این چنین تنگ گرفته است به بر
راز این حلقه که در چهره او این همه تابش رخشندگی است
مرد حیران شده گفت :حلقه خوشبختی است،حلقه زندگی است.
...................................همه گفتند مبارک باشد
دخترک گفت دریغا که مرا باز در معنی ان شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر ان حلقه زر،
دید در نقش فروزنده او روزهایی که
به امید وفای شوهربه هدر رفت ،هدر
زن پریشان شد و نالید که وای وای
این حلقه که در چهره ی او باز
هم تابش رخشندگی است
.حلقه بردگی است،حلقه بندگی است
(فروغ فرخزاد)
بنظرتون چرا فروغ این شعرو گفته چه حسی باعث شده که فروغ این
؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شعرو بگه
دنیا سه چیز بیش نیست:
۱.به اجبار دنیا امدن
۲.با غم زیستن
۳.با ارزو مردن
بچه ها اره اینجوریه .ما بدون اینکه بخوایم تو این دنیای که هر کس به
.فکر خودشه پا گذاشتیم
تا خودمون روشناختیم غم هامون اینقدر زیاد بوده که فرصتی واسه
.شادی پیدا نمی کنیم
و زمانی که معنای شاد بودن رو می فهمیم مرگ اینقدر به ما نزدیکه
.که فرصته لمس کردن اون رو به ما نمی ده
.نظر یادتون نره ها