زندگی

نوشتن بر خاک اسان تر و بر سنگ سخت تر است

باانگشت بر خاک می نویسه وبا تیشه بر سنگ

نوشته های خاکی مهمان اولین نسیم است

و نوشته های سنگی مهمان تمام تاریخ

زندگی را بر خاک می نویسی یا بر سنگ!؟

دنیا

یزدان چو گل من می اراست

دانست زفعل من چه خواهد بر خواست

 بی حکم او نیست هر گناهی که مراست

بس سوختن قیامت از بهر چراست

!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

پیمان خون

کرت جوان ۲۸ ساله که پس از مدت ها به زاد گاهش بر گشته بود ،

رو به دوست قدیمی و چندین ساله اش  کرد و گفت: هنری می خوام

.....یک راز بزرگ را با تو در میان بگذارم ،اما می ترسم ان را فاش کنی

هنری اخم کرد و گفت : چی میگی مرد .... من و تو نزدیک بیست

؟سال رفیقیم ...کی تا حالا من راز تو رو  فاش کردم

کرت با اینکه حق را به دوستش داد رو به کرد وگفت: درست می گی

 اما این یکی فرق داره  هنری، به همین خاطر  باید مثل روز های

!!!!نوجوانی، ابتدا پیمان  خون ببندیم  تا  بعدا  رازم رو برات فاش کنم
 
هنری که تازه با نامزدش ازدواج کرده بود پذیرفت .نوک انگشت شست
 

راستش را با چاقو زخم کرد و پس از اینکه کرت هم این کارو کرد و

موقعی کهاز هر دو انگشت داشت خون می چکید ، دو رفیق بیست

ساله و قدیمی  انگشت ها را به حالت عمودبر هم ،روی زخم یکدیگر

گذاشتند .دو دقیقه ای گذشت و پس از اینکه خونشان حسابی در هم

مخلوط شد ان وقت دست ها را پس کشیدند وهنری گفت: خب رفیق

؟؟؟؟؟حالا  بگو راز مهمت چه بود

کرت در حالی که زخم انگشتش رو می بست گفت: راستش رو بخوای

.....کرت،منایدز گرفتم



از همه دوستانی(صبا،علی،سیامک و نینا ،قلندر،دانیال و امیر) که 

   .تولدم رو تبریک گفتن ممنونم و واسه همشون

                                            . ارزوی سلامتی می کنم 

                                                                   یا علی